سیستم های اجتماعی



 

✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس

 

اگر تا اواخر دهه 70 نام عسلویه برای بخش قابل توجهی از مردم ایران ناشناخته بود اما در سالهای بعد بواسطه استقرار گسترده صنایع نفت و گاز در این منطقه و تبدیل شدن آن به منطقهای استراتژیک برای ایران، امروزه عسلویه تبدیل به نامی آشنا برای بخش قابل توجهی از مردم ایران شده است و به درستی آن را پایتخت انرژی ایران نامیدهاند.

بهمن و اسفند ماه سال گذشته در قالب پروژهای مطالعاتی فرصتی فراهم شد تا با جمعی از دوستان (جلال چقازردی، سجاد کریمزاده، علی بیغش، نسترن رفیعی، میثم ملکشاه و محمد فکری) وضعیت این منطقه را در ابعاد گوناگون اجتماعی، محیطزیستی، اقتصادی، زیرساختها و منابع انسانی و حکمرانی جهت توصیف، تبین و رسیدن به پیشنهادهایی مشخص برای بهبود وضعیت منطقه مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم.

این گزارش اکنون آماده است و توسط مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری با عنوان کلی وضعیت پایداری و حکمرانی در پایتخت انرژی ایران» و در قالب 4 مجلد جداگانه احتمالا در دو ورژن عمومی و محرمانه (بواسطه محرمانه بودن برخی مطالب موجود در گزارش) منتشر خواهد شد.

جلد نخست این گزارش به کوشش جلال چقازردی وضعیت پایداری اجتماعی را در منطقه ویژه اقتصادی پارس مورد مطالعه و بررسی قرار داده است. جلد دوم گزارش با تلاش نسترن رفیعی به توصیف و تبیین وضعیت پایداری محیطزیستی و سلامت در منطقه پرداخته و راهکارهایی را برای بهبود این وضعیت ناگوار ارائه داده است. در جلد سوم گزارش سه مبحث زیرساختها به کوشش سجاد کریمزاده، منابع انسانی به کوشش علی بیغش و اقتصادی با تلاش محمد فکری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. در جلد چهارم گزارش نیز میثم ملکشاه به توصیف وضعیت حکمرانی در منطقه ویژه اقتصادی پارس پرداخته است.

در نهایت در بخش جمعبندی گزارش با بهرهگیری از چارچوب مفهومی و نظری پایداری و سامانههای حکمرانی (برای آشنایی با این چارچوب مفهومی و نظری بنگرید به https://t.me/SIAGS/236) نشان داده شده است که چگونه ضعف در زمینه حکمرانی و نواقص موجود در زمینه طراحی سامانه حکمرانی مستقر، این منطقه استراتژیک را در خطر قرار گرفتن در وضعیت شکستِ پایداری» قرار داده است.

بخشهایی از چکیده مدیریتی جلد اول این گزارش را میتوانید در ادامه مطالعه کنید.

 

صنعت نفت و گاز، مهمترین عنصر اقتصاد ی کشور در سال‌های پس از انقلاب بوده و خدمات فراوانی به جامعه ایران داشته است به گونه‌ای که می توان این صنعت را پیشران توسعه و پیشرفت در کشور دانست. بی‌شک پارس جنوبی مهمترین پروژه صنعت نفت و گاز کشور در چهار دهه‌ی اخیر است چرا که حجم بالایی از سرمایه‌گذاری اقتصادی در این منطقه انجام گرفته و تامین 70 درصدی گاز کشور نیز به این منطقه وابسته شده است. گزاف نیست اگر بگوییم پارس‌جنوبی نماد توسعه صنعتی در سال‌های پس از انقلاب است. بنابراین مطالعه وضعیت پایداری اجتماعی منطقه پارس‌جنوبی و آسیب‌شناسی حضور صنعت در شهرستان‌های تحت تاثیر آن امری مهم و ضروری است. موارد و مطالب طرح شده در این گزارش بواسطه آنکه رویکردی آسیب‌شناختی دارد و برآمده از مطالعه‌ای بالینی است طبیعتاً به ذکر نقاط قوت حضور صنعت در پارس‌جنوبی نمیپردازد و تنها نقاط ضعف را گوشزد می‌کند، اما این به معنی انکار تاثیرات مثبت، متعدد و قابل توجه صنعت نفت و گاز در پارس جنوبی نیست.

پس از بررسی پیامدهای فرهنگی- اجتماعی استقرار صنعت و مشاهده‌ی حجم زیاد آسیب‌های اجتماعی- زیست‌محیطی- امنیتی در منطقه پارس‌جنوبی و پایداری این مشکلات در طول 20 سال پس از حضور صنعت در منطقه، می‌توان گفت که صنعت در تمامی این سال‌ها برنامه‌ی آینده‌نگرانه و پیامد‌سنجانه‌ای برای توسعه‌ی منطقه نداشته و بیشتر به ساخت تاسیسات مشغول بوده است و علی‌رغم تمامی هشدارها و انذارهایی که در 20 ساله گذشته درباره وضعیت اجتماعی- فرهنگی، زیست‌محیطی و امنیتی منطقه داده شده است، صنعت همچنان به کار خود و تکرار اشتباه‌های گذشته ادامه داده است. شاهد این مدعا تسری، تداوم و تکرار مشکلات اجتماعی، زیست‌محیطی و .  فاز 1 پارس‌جنوبی در فاز 2 منطقه است،  این در‌‌حالی است که اگر بنایی برای اصلاح روندهای معیوب وجود داشت تجربه‌ی پارس 1 باید مانع از تکرار خطاها و غفلت‌های گذشته در منطقه تازه تاسیس می‌شد.

غلبه نگاه فنی، استحصال شتاب‌زده و بدون توجه به اامات زیست‌محیطی و اجتماعی را می‌توان اولین خشت‌‌های کجِ ایجاد وضعیت اجتماعی ناپایدار در منطقه پارس‌جنوبی دانست؛ فعالیت‌های صنعتی بدون در نظر گرفتن توسعه‌ی متوازن و پایدار، نه تنها باعث پیشرفت اقتصادی نمی‌شود بلکه سرمایه‌های اجتماعی، زیست‌محیطی و حتی اقتصادی را نیز به خطر می‌اندازد. سرمایه‌گذاری 200 میلیارد دلاری در منطقه‌ای با این خصوصیات فرهنگی و جغرافیایی، وابسته ساختن شدید کشور به یک منطقه‌ی محدود جغرافیایی، . دود شدن سالیانه 200 میلیون دلار ثروت ملی در اثر فلرینگ، وجود تعداد قابل توجهی کارگر معترض، نرخ بالای آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد به واسطه حضور موقتی-مجردی شاغلین صنعت، نیتی اجتماعی گسترده در بین بومیان منطقه بخاطر مسائلی مانند آلودگیها، نرخ اشتغال پایین در صنعت . ، وجود احساس تبعیض و محرومیت، عدم وجود احساس تعلق و پایبندی شاغلین به وضعیت منطقه و جامعه‌ی پیرامونی به صنعت و . همگی نشانه‌های واضح و آشکاری هستند که ضرورت اتخاذ تدبیری‌هایی جدی و عاجل برای جلوگیری از به وقوع پیوستن فجایع انسانی، اقتصادی و زیست محیطی در منطقه پارس‌جنوبی را یادآوری می‌کنند.

عدم برنامه‌ریزی بلند‌مدت و متمرکز، جزیره‌ای عمل‌کردن، وجود شکاف مدیریتی بین مدیران صنعت و مدیران دیگر دستگاه‌های دولتی، مشکلات ایجاد شده در زمینه آلایندگی، عدم مشارکت جامعه‌ی پیرامونی در توسعه منطقه، عدم برنامه‌ریزی صنعت برای تقویت اقتصاد محلی، کمبود نیروی انسانی کارآمد در زمینه بهداشت و درمان و آموزش منطقه و. باعث شده است تا علی‌رغم تمامی میلیاردها تومانی که صنعت در منطقه هزینه کرده است، همچنان شاهد این باشیم که صنعت، شخصیت منفی منطقه در نظر گرفته می‌شود و جامعه‌ی پیرامونی در سطح بالایی از ناراضایتی قرار دارد. البته این نیتی صرفاً پدیده‌ای ذهنی و ناشی از بالا رفتن سطح انتظارات بومیان نیست و کمبودهای اساسی و قابل‌توجهی که در زمینه‌های مختلف در منطقه پارس‌جنوبی وجود دارد حاکی از علت‌های عینی این نیتی است.

نکته‌ی مهمی که در خصوص شکل‌گیری وضعیت اجتماعی ناپایدار در منطقه پارس جنوبی باید متذکر شد این است که این وضعیت ایجاد شده صرفاً حاصل عملکرد مجموعه‌ی نفت و گاز نیست و عدم ایفای بهینه نقش دیگر نهادها و سازمان‌های دولتی نیز در این زمینه به شکل قابل توجهی تاثیر‌گذار بوده است. در‌حال‌حاضر منطقه از مجموعه‌ای از تقابل‌ها، ناهماهنگی‌ها، بی‌اعتمادی‌ها و . رنج می‌برد که باعث شده است تا همکاری منسجم و سازنده‌ای بین صنعت- دولت و مردم برای دستیابی به توسعه و امنیت پایدار شکل نگیرد. فقدان تعامل سازنده بین این سه بخش موجب آن شده است تا هریک از این بخش‌ها به شکلی در وخیم‌شدن اوضاع منطقه سهیم باشند. صنعت حد بالایی از تخریب زیست‌محیطی، آلایندگی هوا و آسیب‌های‌اجتماعی را ایجاد کرده است؛ نهادهای دولتی به وظایف خود برای توسعه‌ی منطقه عمل نمی‌کنند و نفت را در برآوردن نیازهای جامعه‌ی پیرامونی تنها گذاشته‌اند و جامعه‌‌ی پیرامونی نیز با مجموعه‌ای از نیتی‌ها و احساسات منفی نسبت به صنعت، . به تشدید این وضعیت ناخوشایند می‌پردازد. حاصل این همدستی ناخودآگاه و آسیب‌زا این شده است که هر یک از این سه بخش با مجموعه‌ای از اتهام‌ها، دو بخش دیگر را مقصر توسعه‌نیافتگی منطقه بداند. آنچه که مهم است این است که ماحصل به راه افتادن این چرخه‌ی معیوب و خطرناک، افزایش ناپایداری منطقه در ابعاد اجتماعی و امنیتی است.

این گزارش شاهدی بر اتلاف منابع، ناکارآمدی و فقدان مدیریت و برنامه‌ریزی، کم‌توجهی به مسائل اجتماعی، سر رسیدن روزهای حساب برای اقدامات گذشته است و ثبات مشکلات یا وخیم‌تر‌شدن آنها، هم‌آیندی» و هم‌افزایی» بحران‌ها در منطقه پارس را نشان می‌دهد. این گزارش نشان می‌دهد که دیگر زمان بی‌توجهی به بحران‌های اجتماعی منطقه پارس‌جنوبی به پایان رسیده است. دیگر نمی‌توان امید داشت که گذر زمان مسائل را حل یا تمام خواهد کرد. مجموعه‌ی نظام، دولت و وزارت نفت باید بداند که حجم زیادی از منابع مالی و وابستگی ملی را بر صنایع و منطقه‌ای قرار داده است که از لحاظ اجتماعی به شدت ناپایدار و توسعه نیافته است و این ناپایداری اجتماعی . می‌تواند بسیار آسیب‌زا و خطرناک باشد و در نهایت به ناپایداری‌های ی و امنیتی منجر شود؛ امری که نشانه‌های بروز آن رفتهرفته در منطقه قابل مشاهده است.

آدرس کانال تلگرامی:

https://t.me/SIAGS


 

سجاد فتاحی


 

پس از خواندن بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح در مورد سقوط هواپیمای اوکراینی بر اثر شلیک پدافند سپاه، ناخودآگاه به یاد خاطرهای از یکی از کهنه سربازان ارتش در دوره خدمت سربازی و تجربه تلخ ایران در عملیات کربلای 4 افتادم؛ عملیاتی که بواسطه اشتباهات غیر قابل قبول محاسباتی یا به قول آقایان خطاهای انسانی، هزاران نفر از فرزندان این سرزمین در آن به مسلخ رفتند.  
کهنه سرباز داستان نقل می‌کرد که در روزهای جنگ، ارتش و فرماندهان آن، که آموزشها و دورههای لازم را دیده بودند به گونه‌ای منطقی با موضوعات برخورد می‌کردند و مثلاً می‌دانستند که در جنگ تحت شرایطی باید عقب‌نشینی کرد؛ اگر عملیاتی لو رفت نباید آن را انجام داد؛ تحت چه شرایطی باید به هواپیمایی اجازه برخواستن داد و هزاران نکته باریکتر از مو که یک نظامی آموزش دیده با آن آشناست؛ اما فرماندهان سپاه که عموماً جوانانی بودند که آموزشهای لازم برای حضور در چنین صحنههایی را ندیده بودند در برخی موارد آنجا که باید دستور عقبنشینی میدادند نمیدادند؛ آنجا که باید از بیم لو رفتن یک عملیات فرمان لغو عملیات را میدادند نمیدادند؛ و با این اقدامات خود سبب افزایش قابل توجه تلفات نیروی انسانی ما میشدند.

هنوز آنقدر نگذشته است که فراموش کنیم که فرمانده جوان دیروز و سردار محسن رضایی امروز گفت عملیات کربلای 4 نه عملیاتی لو رفته که عملیات فریب بوده است و ندانست که با این سخن داغ تلفات انسانی شدید در این عملیات و مسئولیت خود را سنگینتر میکند.      
امروز که بیانیه ستاد کل را در مورد خطای انسانی در هدف قرار دادن هواپیمای مسافرتی دیدم یاد تمامی این داستانها و خطاهای انسانی افتادم؛ خطاهایی که اگر انسانی بود تبدیل به الگوهایی تکرار شونده در زندگی ما نمیشد و بر شمار مادران داغداری که هنوز سر از سجادهها بر نگرفتهاند نمیافزود.    
اما تکرار این رخدادها در چند دهه گذشته و انکار آنها که اکنون به لطف رسانه ناممکن شده است بیانگر این واقعیت است که این خطایی انسانی نیست و ناشی از معماری پر ایراد نظام ی است.

زمانی که یک نظام ی نهادهای نظامی خود را دوپاره میکند (ارتش و سپاه) کارآمدی سیستم دفاعی کشور را کاهش میدهد؛ زمانی که یک نظام ی مسئولیت حراست از امنیت کشور را به دو نهاد میسپارد مرتکب خطایی غیر قابل قبول در عرصه نظامی شده است؛ زمانی که یک نظام ی به بهانههایی که مرغ پرکنده را به خنده وامیدارد پدافند کشور را دوپاره میکند و بخشی را به ارتش و بخشی را به سپاه میسپارد در نقطه شروع رقم زدن اشتباهی است که یکی از نتایج فاجعهبارش هدف قرار گرفتن پرواز شماره 752 است!

بزرگترین دروغ طرح شده در این فاجعه که مکرر از سوی مسئولین تکرار میشود و نباید باور کرد این است که این خطا، خطایی انسانی بوده است؛

نه آقایان، این خطا، دارای ریشههای عمیق  ساختاری و سیستمی است و دهههاست که ادامه دارد.     
ندیدن ریشههای ساختاری چنین خطاهایی و صرفاً برخورد با کنشگران انسانی که در آخرین حلقه این اشتباه هستند، که آن هم در چند دهه گذشته منحصر به مقامهای دونپایه بوده است، تنها برای تبرئه یک سیستم ناکارآمد است و نتیجه آن تکرار مکرر فجایعی اینچنین در تاریخ یک سرزمین است.

 

⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.

@SIAGS

 

 



(تحلیلی درباره ورود ایران به وضعیت انقلابی)

✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس

 

 

وضعیت انقلابی در یک کشور شرایطی است که در آن از یک سو درصد قابل توجهی از مردم دستیابی به رویاها و آرزوهای خود را در چارچوب حفظ نظم ی کنونی امکانپذیر ندانند و از سوی دیگر پروژه اصلاح ساخت ی نیز به دلایل گوناگون امکانناپذیر بوده و تلاشها برای آن با شکست مواجه شده باشد.


در چنین شرایطی نیروها و جریانهای ی کشور، علیرغم تکثرهای درونی، رفته رفته در دو قطب جای میگیرند: یک قطب، حامیان حفظ ساختار ی و قطبی دیگر مخالفان ساخت کنونی و حامیان تغییر آن؛ که البته نمی‌توان تکثرهای درونی این دو قطب را نادیده گرفت، اما اصلی جامعه‌شناختی وجود دارد که سبب وحدت درونی هر یک از این دو قطب میشود و آن اصل این است: وجود رقیب مشترک تضادهای درونی را به حالت تعلیق در میآورد.

 

روند تغییر و تحولات ارزشها و نگرشهای جامعه ایرانی از یک سو و ناکارآمدیهای ساختاری سامانه ی کنونی از سوی دیگر (که با برآمدن بحرانهای انباشته شده در چند دهه گذشته بیش از پیش خود را نشان می‌دهد) بیانگر آن است که جمعیت خواهان تغییر ساخت ی که پاسخگویی به نیازهای خود را در چارچوب این ساخت امکانپذیر نمیدانند هر چه پیشتر می‌رویم افزایش خواهد یافت و سپاه انقلاب تقویت خواهد شد.

 

ماکس وبر جامعهشناس شهیر آلمانی جملهای دارد که وصف شرایط کنونی ایران است، مضمون این جمله آن است که: بدترین شرایط برای یک کشور زمانی است که طبقه حاکم در عین حال طبقه در حال زوال نیز باشند.
باید توجه داشت که مفهوم طبقه در نظام اندیشهای وبر فراتر از طبقه اقتصادی است و تفاوتهای فرهنگی را نیز شامل می‌شود. طبقه حاکم در ایران از آنرو که ایجاد اصلاحات اساسی ساختاری را به معنای زوال خود میداند جز در شرایطی که به نظر می‌رسد دیگر کار از کار گذشته است و اکثریت جامعه حاضر به مصالحه نیست و شنیدن صدای انقلاب دیگر فایدهای ندارد، تن به اصلاحات ساختاری اساسی که لازمه برون رفت از شرایط کنونی است نخواهد داد و این اندک امید موجود نسبت به انجام اصلاحات اساسی پیش از رسیدن به نقطه بیبازگشت را کمرنگ میکند. باید توجه داشته باشیم که میل به مصالحه در جوامع همانند سایر پدیدههای اجتماعی زمانی دارد که اگر زمان آن گذشت مصالحه بین دو قطبِ تضاد اگر نگوییم غیر ممکن اما به دشواری امکانپذیر خواهد بود.      


با در نظر داشتن مجموع نکات فوق و شرایط ایران باید گفت:    
⭕️ حرکت جامعه ایرانی به سمت وضعیت انقلابی که با توجه به شاخصهای اعتماد و سرمایه اجتماعی نهادی از آبان 96 آغاز شده بود و اولین تجلی آن در دی ماه 96 خود را نشان داد، با رخدادها و اعتراضات آبان 98 شدت گرفت و با ضربهای قابل توجه به اعتماد به نظام ی ناشی از رخداد هدف قرار گرفتن پرواز شماره 752 و اعتراضات متعاقب آن به شدت تسریع شد.         

پاسخ به این پرسش که زمان وقوع انقلاب چه زمانی است؟ از آنرو که این پدیده اجتماعی- ی در شرایطی رخ میدهد که جوامع از مرز پیچیدگی به آشوب گذر کردهاند به دشواری امکانپذیر است؛ در وضعیت انقلابی هر رخداد کوچک یا بزرگ، انقلاب را به مرحله نهایی میرساند.

این پرسش نیز که آیا وماً انقلاب به ایجاد وضعیتی بهتر در کشور منتهی خواهد شد یا خیر نیز پاسخی قطعی ندارد و به عملکرد جامعه در زمینه بنیانگذاری ساخت ی بعدی وابسته است. بنیانگذاری ساختی ی، ناکارآمدتر از ساخت کنونی، فاجعه آفرین است و بنیانگذاری ساختی ی، کارآمدتر از ساخت کنونی رهاییبخش و امید آفرین.  

وقوع یا عدم وقوع انقلابها با قدرت سرکوب نظامهای ی نیز رابطه دارد؛ این قدرت سرکوب برای ساخت ی کنونی به دو دلیل به شدت کاهش یافته است و در ادامه کاهش خواهد یافت. نخست ایجاد تزل در اعتقاد و اعتماد برخی نیروهای ارزشی نسبت به ساختار ی که ارزشهای آنها را نقض کرده است و دیگری افزایش فشارهای اقتصادی بر بخشهای دیگری از این نیروها، همراستا با سایر بخشهای جامعه، که در کوتاه و بلند مدت امیدی به برطرف شدن آنها نیست و بر اساس نظر کارشناسان هرچه پیشتر رویم بیشتر نیز خواهد شد.

با در نظر داشتن نکات فوق جدا از هر احساس مثبت یا منفی که نسبت به پدیده انقلاب داشته باشیم به نظر میرسد اکنون جامعه ایرانی به صورت کامل در وضعیت انقلابی قرار گرفته است و هرچه پیشتر رویم این وضعیت تعمیق خواهد شد.

بر این اساس در پاسخ به پرسش آنانی که میخواهند بدانند انقلابی در راه است یا خیر باید گفت:

آری! صدای پای انقلاب می‌آید.

 

#انقلاب

#جریان_سوم_ایرانگرا

⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.

@SIAGS

 


 

✍️ سجاد فتاحی - جامعه‌شناس

 

یک نظام حکمرانی که وظیفه پاسخ‌گویی به نیازها و تنظیم و کنترل رفتارِ کنشگرانِ فردی و جمعی در یک حوزه را بر عهده دارد، در صورت ناکارآمدی و ناتوانی در پاسخ به نیازهای کنشگران یا مواجه شدن با حجم قابل توجهی از درخواست برای پاسخ به نیازها در یک بازه زمانی کوتاه، اصطلاحاً دچار شکست خواهد شد؛ و اگر این نظام حکمرانی، یکی از نظام‌های مهم در کشور یعنی نظام بهداشت و سلامت باشد جامعه را به مرحله آشوب می‌رساند.  

رصد اخبار و واکنش‌های اجتماعی و بررسی اظهار نظرهای صورت گرفته از سوی مقام‌های مختلف در ارتباط با کمبود اقلام گوناگون (دستکش، ماسک و مواد ضد عفونی کننده و .) نشان‌دهنده آن است که جامعه‌ی ایرانی در حال حرکت به سمت وضعیت هراس جمعی است و طی روزهای آتی نظام بهداشت و سلامت کشور هم بواسطه این هراس و هم بواسطه افزایش تعداد بیماران مبتلا به کرونا با حجم قابل توجهی از درخواست روبرو خواهد شد؛ که می‌تواند این نظام را دچار شکست و فروپاشی کند؛ با وقوع این وضعیت به مرحله آشوب اجتماعی خواهیم رسید که اصولاً کنترل ناپذیر است.

علت رسیدن جامعه به این وضعیت یا بزرگی بحران پیش‌رو یا ضعف نهادهای حکمرانی است که در مورد وضعیت کنونی ایران می‌توان هر دو عامل را موثر دانست.

با ادامه وضعیت کنونی، جامعه‌ی به هراس درآمده، به مراکز درمانی هجوم خواهد برد و نظام درمانی کشور به نقطه شکست خواهد رسید. از سوی دیگر درخواست برای اقلام پیشگیرانه‌ای چون ماسک، دستکش و مواد ضد عفونی کننده به میزان زیادی افزایش خواهد یافت و بخش قابل توجهی از کالاهای موجود در بازار به سمت بازار سیاه روانه خواهد شد، این موضوع چرخه شوم کمبود اقلام و افزایش قیمت را به طرز کنترل ناپذیری شکل خواهد داد. اگر شیوع بیماری کرونا را یک ورودی ضربه به نظام حکمرانی سلامت ایران بدانیم این ورودی تمامی آسیب های موجود در این نظام را برجسته کرده و آشفتگی نهادی و سازمانی در ایران را به شدت افزایش خواهد داد؛ این موضوع امکان رسیدن به مرحله آشوب و آشفتگی اجتماعی را افزایش می دهد.

به نظر می‌رسد پیش از رسیدن کشور به این وضعیت بحرانی باید مجموعه‌ای از اقدامات زیر را هرچه سریعتر در دستور کار قرار داد:

⭕️ مشارکت گروه‌های اجتماعی صاحب نفوذ در جامعه را (پزشکان، هنرمندان و .) برای کنترل بحران ضمن حفظ استقلال آنها به صورت سیستماتیک جلب کرد.

⭕️ به سوالات مطرح در ذهن جامعه و مطالبات اجتماعی موجود در رابطه با این ابهام‌ها به سرعت و با کیفیت مناسب پاسخ داد.

⭕️ از مجامع جهانی و کشورهایی که از امکانات لازم برای کمک به ایران در چنین شرایطی برخوردارند درخواست کمک نمود؛ این اقدام برای به تاخیر انداختن رسیدن به مرحله شکست و آشوب لازم و ضروری است و نباید به تاخیر انداخته شود. باید پذیرفت که بزرگی این بحران نسبتی با توانمندی‌های ما ندارد.   

⭕️ هرچه سریعتر نسبت به شناسایی نقاط ضعف ستاد ملّی مبارزه با کرونا و برطرف نمودن آنها اقدام کرد؛ در چنین بحران‌هایی اقتدار، کارآمدی، مرجعیت و اعتماد بالای جامعه به هسته مرکزی مقابله با بحران امری مهم و استراتژیک است؛ که به نظر می‌رسد این ستاد در ارتباط با موارد فوق با مسائلی جدی روبروست.  

باید توجه داشت که مرحله اول مواجهه صحیح با چنین بحرانی پذیرش بزرگی آن است؛ چرا که اگر بزرگی بحران کمتر از آن‌چه باشد که ما می‌پنداریم ضرری نکرده‌ایم و اگر بزرگ‌تر باشد تمامی اقداماتی که در حد توان بوده است را انجام داده‌ایم. امیدوارم ناشنوایی سیستماتیک نظام حکمرانی در ایران دست کم در این مورد برطرف شده و چنین هشدارهایی هر چه سریعتر شنیده شود.

⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.

t.me/SIAGS


 

✍️ سجاد فتاحی

 

جامعه‌ی ایرانی جامعه‌ای یگانه است؛ نه از آنرو که ذات این جامعه بی همتاست؛ بلکه از آن سبب که استمرار چند هزار ساله این جامعه در این قلمرو جغرافیایی، به انباشتی از ذخایر فرهنگی و اجتماعی انجامیده است که منبعی غنی برای ماندگاری در شرایطی بحرانی است؛ از این منظر این جامعه را می‌توان یکی از پیچیده‌ترین جوامع بشری دانست. گرچه باید توجه داشت که این منبع نیز همانند هر ذخیره‌ی دیگری اگر بر آن افزوده نشده و صرفاً مصرف شود روزی به پایان خواهد رسید و آن روز آغاز فروپاشیِ اجتماعیِ این تمدن کهن است.

 

سرِّ ماندگاری ایران در شرایطِ سخت نیز همین است؛ اما تمدن ایرانی در چند سده ی اخیر بویژه پس از ضعف حکومت صفوی دچار دولت ها و حکومت هایی شد که قابلیت ها و ظرفیت های آنها نسبتی با مسائل نوظهور پیش روی جامعه‌ی ایرانی نداشت. این روند سینوسی افت #قابلیت_حکومت، در شرایط کنونی به کمینه مقدار خود رسیده است؛ به عبارتی اگر در گذشته برخی نهادهای دولت در ایران از اندک قابلیت هایی برای حل مسائل جامعه‌ی ایرانی برخوردار بودند، این قابلیت ها نیز از دست رفته و ما در حال گذار از مرحله #حکومتی_هردمبیل (که در آن دست کم برخی نهادهای دولت دارای ظرفیت و قابلیت مثبت برای حل مسائل جامعه هستند)  به سمت #حکومتی_شکست_خورده (حکومتی با قابلیت منفی که در آن کلیه نهادهای حکومتی در حل مسائلی که برای مواجهه با آنها طراحی شده‌اند ناتوان اند و صرفاً با اتکا به ابزارهای قدرت سخت، جامعه را استثمار کرده‌ است) هستیم.

 

تصور می‌کنم در چنین شرایطی افزایش قابلیتِ حکومت که لازمه ی ماندگاری آن است دشوار و تقریباً غیر ممکن است؛ تنها راهبردِ ممکن برای حفظ موجودیت این جامعه، پرهیز #ایران_گرایان از در افتادن به دام منازعه هایی کاذب با یکدیگر و با جامعه، توجه آنها به علل ریشه‌ای پیدایش شرایط کنونی، توضیح و تشریح این علل بنیادین برای جامعه، ائتلاف ایران گرایان برای کنترل نیروهای واگرای برآمده از دهه ها ناکارآمدی در حل مسائل و اندیشیدن به طراحی دولتی است که از قابلیت ها و ظرفیت‌های مناسب برای مواجهه بهینه با مسائل پیچیده و بدخیم پیش روی جامعه‌ی ایرانی برخوردار باشد؛ طرحی که هم به کار اصلاح امروز می‌آید، اگر فرصتی فراهم شود، و هم به کار بنیان گذاری احتمالی فردا.

 

⭕️ پی نوشت: برای آشنایی بیشتر با مفاهیمی چون قابلیت مثبت و منفی، حکومت هردمبیل و شکست خورده به #کتاب_توانمند_سازی_حکومت مراجعه کنید. 

 

 ⭕️ این متن را اگر می پسندید به اشتراک بگذارید.

t.me/SIAGS


✍️ سجاد فتاحی

توضیح: اگرچه امید چندانی به ساختار ی کنونی برای حل مسائل، شنیده شدن پیشنهادات و کاربست آنها ندارم؛ اما به نظر می‌رسد هر بحران و چالش ملّی می‌تواند فرصت و آزمونی برای ایران‌گرایان جهت اندیشیدن به نحوه حل کارآمد این بحران‌ها در شرایط استقرار حکومتی ملّی باشد؛ حکومتی که می‌شنود و منافع ملّی برای آن در اولویت است. حکومتی که دیر یا زود جامعه ایرانی ناگزیر به حرکت به سمت آن است. این متن بر این اساس نوشته شده است.  

1- مقدمه

شیوع بیماری کرونا در کشور در زمره مسائل ساده نیست و نمی‌توان انتظار داشت که با ساختارها و روش‌های ساده گذشته بتوان به گونه‌ای کارآمد به مواجهه با شرایط پدید آمده ناشی از شیوع این بیماری پرداخت. پس از رصد اقدامات دولت و شرایط حاکم بر جامعه، برای مواجهه کارآمدتر با شرایط کنونی به نظر می‌رسد که سه اقدام کلی زیر باید در دستور کار قرار گیرد:

-        افزایش اعتماد جامعه به هسته مرکزی مدیریت این بحران

-        افزایش کارآمدی و کیفیت ت‌های تجویزی

-        افزایش قابلیت دستگاه‌های اجرایی برای پیاده‌سازی بهینه‌ی ت‌های تجویز شده

این پیشنهاد برای پیاده‌سازی اقدامات فوق که برای مواجهه با شیوع این بیماری لازم و ضروری است ارائه می‌شود.

2- پیش‌فرض‌ها

این پیشنهاد مبتنی بر چند پیش‌فرض است که باید به آن توجه نمود:

-        اعتماد جامعه به دولت و نظام ی در کل خدشه‌دار شده است.

-        هسته مرکزی ت‌گذار برای مواجهه بهینه با بحران کنونی، علیرغم ارتباطی پیوسته با بخش اجرایی، باید منفک از آن باشد؛ تداخل و ترکیب این دو سبب می‌شود هیچ یک از بخش‌‌ها وظیفه خود را به درستی انجام ندهد.

-        مواجهه با مساله‌ی پیچیده‌ی شیوع بیماری کرونا نیازمند نگرشی بین رشته‌ای و ترکیب اطلاعات روز جهان با دانش بومی موجود برای مواجهه بهینه با مساله است؛ امری که به نظر نمی‌رسد دستگاه‌های دولتی از قابلیت چندانی برای انجام آن برخوردار باشند.

-        نظام اجرایی و ی در ایران به شدت دچار از هم گسیختگی، ناهماهنگی و تداخل عملکرد است به همین دلیل است که به محض وقوع یک بحران نیازمند نهادی واسط برای ایجاد هماهنگی بین دستگاهی هستیم

3- نقاط کانونی تمرکز در شرایط کنونی

در ارتباط با مواجهه بهینه با شیوع بیماری کرونا در شرایط کنونی باید بر دو موضوع متمرکز شد:

-        کنترل شیوع بیماری از طریق ت‌هایی مبتنی بر کاهش تماس افراد مختلف جامعه با یکدیگر و فراهم نمودن تجهیزات پیشگیری برای بخش‌های آسیب‌پذیر جامعه

-        رساندن ظرفیت پذیرش بخش‌های درمانی به حداکثر مقدار ممکن از طریق ایجاد بیمارستان‌های صحرایی و .

با توجه به نکات فوق دستگاه‌های مسئول باید با دیدی آینده‌نگرانه ظرف مدت کوتاهی (نهایتاً یک روز) برآوردی دقیق از امکانات و توانایی کشور در ارتباط با دو موضوع فوق ارائه نمایند؛ تا در صورت ناتوانی کشور در ارتباط با هر یک از این موارد رایزنی‌های لازم برای جلب کمک‌های بین‌المللی پیش از رسیدن به وضعیت بحرانی و شکست نظام حکمرانی سلامت در کشور صورت گیرد.

4- بازآرایی ستاد ملّی مبارزه با کرونا

با توجه به نکات فوق به نظر می‌رسد بازآرایی ستاد ملی مبارزه با کرونا امری لازم و ضروری باشد که در ادامه متن بر آن تمرکز خواهد شد.

این ستاد نیازمند آن است که از سرمایه اجتماعی و اعتماد کافی جامعه نسبت به خود برخوردار باشد؛ بر این اساس پیشنهاد می‌شود که ریاست این ستاد به فردی که هم در جامعه تخصصی پزشکی، هم در فضای اجتماعی جامعه ایران و هم در فضای بین‌المللی دارای اعتبار است سپرده شود؛ پیشنهاد این متن پروفسور مجید سمیعی یا فردی هم تراز ایشان است؛ انتخاب مقام‌های دولتی برای ریاست این ستاد امری اشتباه است که باید به شدت از آن پرهیز نمود.

ستاد دارای دو کارگروه اصلی خواهد بود: کارگروه ت‌گذاری بین رشته‌ای» و کارگروه ارتباطات جامعه و ستاد» که در ادامه در ارتباط با هر یک توضیحاتی ارائه می‌شود:

کارگروه ت‌گذاری بین رشته‌ای: با توجه به ماهیت بین‌ رشته‌ای بحران کنونی و پیچیده بودن مساله، ستاد ملی مبارزه با کرونا نیازمند مشارکت متخصصینی از رشته‌های گوناگون است؛ بنابراین باید در کنار بهترین پزشکان کشور زبده‌ترین متخصصین در حوزه‌های گوناگون از قبیل جامعه‌شناسی، علوم ی، اقتصاد، روانشناسی، ت‌گذاری بهداشت و سلامت و شناسایی شده و به عنوان عضو در آن حضور داشته باشند. در انتخاب این افراد کارآمدی و برخورداری از سرمایه اجتماعی مثبت در جامعه امری مهم وضروری است که باید به آن توجه شود. همچنین در این کارگروه باید از کلیه دستگاه‌های اجرایی زبده‌ترین کارشناسان مرتبط با موضوع نیز حضور داشته باشند. کلیه اطلاعات موجود در ارتباط با وضعیت این بیماری باید به صورت شفاف در اختیار این کارگروه قرار گرفته و کلیه امکانات لازم برای آن فراهم شده باشد.

کارگروه ارتباط ستاد و جامعه: ستاد ملّی مبارزه با کرونا نیازمند یک بازوی ارتباطی قوی برای برقراری ارتباط با جامعه است؛ بر این اساس این ستاد نیازمند یک کمیته تخصصی با مشارکت هنرمندان شناخته شده کشور است هنرمندانی از قبیل پرویز پرستویی، مسعود کیمیایی، فاطمه معتمد آریا، ابراهیم حاتمی کیا، حسین علیزاده، همایون شجریان، شهرام ناظری، کیهان کلهر و حتی تمامی هنرمندانی که سال‌ها از ایران دور نگاه داشته شده‌اند اما در جامعه‌ی ایرانی از سرمایه اجتماعی مناسبی برخوردارند.  هرچه دامنه پذیرش برای ورود هنرمندان صاحب نفوذ اجتماعی بیشتر باشد بازوی ارتباطی ستاد ملی مبارزه با کرونا که وظیفه اشاعه پیام‌ها و ت‌های ستاد به جامعه را بر عهده دارد گسترده تر خواهد شد.

5- شیوه عمل

ستاد ملی کرونا پس از رصد منابع آماری موجود در ارتباط با شیوع بیماری در کشور، ت‌های پیشنهادی خود را برای ابلاغ به دستگاه‌های اجرایی و حکومتی به رئیس‌جمهور ارسال می‌کند و رئیس‌جمهور نیز این ت‌ها را به دستگاه‌های اجرایی مربوطه ابلاغ می‌نماید. ایجاد ستاد به این شکل به نظر می‌رسد دو مساله ضعف اعتماد و کیفیت نه چندان مناسب ت‌گذاری‌ها را کاهش خواهد داد.

در شرایط موجود برای افزایش قابلیت اندک دستگاه‌های دولتی در اجرای بهینه ت‌های تجویزی که یکی از مهمترین مسائل پیش‌روی نظام اداری ایران است اقدام چندانی را نمی‌توان انجام داد؛ در این بازه زمانی کوتاه تنها افزایش نظارت بر عملکرد دستگاه‌هاست که می‌تواند تا حدودی راهگشا باشد؛ بر این اساس به نظر می‌رسد که وظیفه نظارت دقیق بر عملکرد دستگاه‌ها و ارائه گزارش مستقیم به رئیس‌جمهور در ارتباط با هر یک از دستگاه‌ها، جهت اصلاح ناکارآمدی‌های موجود در زمینه اجرای ت‌ها، باید به نهادی چون وزارت اطلاعات سپرده شود.

نکته دیگر آن است که ستاد ملّی برای ت‌گذاری مناسبِ متناسب با شرایط کشور نیازمند کسب آمار دقیق از تغییر شرایط کشور در ارتباط با بحران کنونی است؛ به همین منظور این اطلاعات باید توسط مرکز آمار ایران و وزارت اطلاعات از کلیه منابع موجود گردآوری شده و در اختیار ستاد قرار گیرد.  

پس از ایجاد این ساختار در سطح ملّی باید با توجه به تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی موجود در نقاط مختلف کشور، و ضرورت ت‌گذاری محلّی، مشابه چنین ساختاری در استان‌های مختلف نیز پیاده‌سازی شود.   

در شکل‌های زیر اجزای گوناگون ستاد، نحوه ارتباط آنها با یکدیگر، نحوه ارتباط ستاد با رئیس‌جمهور و دستگاه‌های اجرایی و نحوه ارتباط ستاد، بخش اجرایی و دولت به تصویر کشیده شده است.  

 

 

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها